آموزش داستان نویسی نظام الدین مقدسی

ساخت وبلاگ
1. هيچ‌ گاه‌ با توصيفِ وضع‌ هوا نوشته‌ را آغاز نكن‌. اين‌ اگر صرفاً براي‌ فضاآفريني‌ است‌ و نه‌ واكنش‌ يكي‌ از شخصيت‌هاي‌ داستان‌ به‌ آب‌ و هوا زياد طول‌ و تفصيل‌اش‌ نده‌. خواننده‌ چه‌بسا ورق‌ بزند و به‌ سراغ‌ آدم‌ها برود. البته‌ استثناهايي‌ هم‌ هست‌. مثلاً، اگر بري‌ لوپز (Barry Lopez) باشي‌، كه‌ بيش‌ از هر اسكيمويي‌ شيوه‌هاي‌ توصيف‌ يخ‌ و برف‌ را مي‌داند و در كتابش‌ رؤياهاي‌ قطبي‌ شرح‌ مي‌دهد، مي‌تواني‌ هرچه‌ بخواهي‌ گزارشِ وضع‌ هوا كني‌.2. از مقدمه‌ دوري‌ جو: مقدمه‌ غالباً آزارنده‌ است‌، به‌ويژه‌ مقدمه‌اي‌ كه‌ پس‌ از يك‌ پيشگفتار و يك‌ پيش‌درآمد بيايد. جاي‌ اينها معمولاً در آثار غيرداستاني‌ است‌. مقدمه‌ در رمان‌ نوعي‌ قضيه‌ فرعي‌ است‌ و مي‌تواني‌ هر كجا بخواهي‌ آن‌ را بگنجاني‌. كتاب‌ پنج‌شنبه‌ شيرين‌ جان‌ اشتاين‌بك‌ مقدمه‌اي‌ دل‌پسند دارد، چون‌ يكي‌ از شخصيت‌هاي‌ داستان‌ مفهوم‌ قواعد و دستورات‌ را به‌ زبان‌ مي‌آورد. مي‌گويد «از گفت‌وگوي‌ زياد در كتاب‌ خوشم‌ مي‌آيد ولي‌ نمي‌خواهم‌ كسي‌ قيافة‌ گفت‌وگوكننده‌ را برايم‌ تشريح‌ كند. مي‌خواهم‌ خودم‌ از حرف‌هايش‌ قيافة‌ او را حدس‌ بزنم‌».3. براي‌ تداوم‌ گفت‌وگو هيچ‌گاه‌ فعلي‌ جز «گفت‌» به‌ كار نبر. خط‌ سير گفت‌وگو از آنِ شخصيت‌هاي‌ داستاني‌ است‌، فعل‌ها فضولي‌ نويسنده‌ است‌. با اين‌ حال‌، «گفت‌» به‌ مراتب‌ كم‌زيان‌تر است‌ تا «غُر زد»، «نفسش‌ بند آمد»، «هشدار داد»، «به‌ دروغ‌ گفت‌». مري‌ مكارتي‌ جايي‌ مكالمه‌اي‌ را چنين‌ به‌ پايان‌ مي‌رساند: «خانم‌ الحاح‌ ورزيد»، كتاب‌ را زمين‌ گذاشتم‌ رفتم‌ به‌ سراغ‌ فرهنگ‌ لغت‌.4. براي‌ تعديل‌ فعل‌ «گفت‌» هرگز ادات‌ قيد به‌ كار نبر… به‌ شدت‌ نكوهيد: كاربرد قيد به‌ اين‌ صورت‌ (يا تقريباً به‌ هر صور آموزش داستان نویسی نظام الدین مقدسی ...
ما را در سایت آموزش داستان نویسی نظام الدین مقدسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rep4a بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 15:32